بازرگانی اسلامی

آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى مى‏ بخشد؟ به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید این براى شما بهتر است اگر بدانید. - سوره صف10و11

بازرگانی اسلامی

آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى مى‏ بخشد؟ به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید این براى شما بهتر است اگر بدانید. - سوره صف10و11

آزمونی که روایی ندارد...! (نقدی بر آزمون دکتری مدیریت)

سعید مسعودی پور | دوشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۰۲ ب.ظ | ۰ نظر

بعد از اعلام نتایج آزمون دکتری 91 که دومین سالی بود که به صورت نیمه متمرکز برگزار می شد، بنده نقدی نسبتا مفصل در این خصوص نوشتم که در ادامه آمده است.امسال نیز با تعدیلاتی شاهد تکرار همان وضعیت پارسال بودیم.

به نظر نمی رسد حالا حالاها وزارت فخیمه علوم قصد بازنگری داشته باشد. اگر شما بعد از خواندن نقد پاسخی برای آن می دانید بفرمایید ما هم بدانیم.

آزمونی که رَوایی ندارد!

نقدی بر شکل و محتوای آزمون دکتری مدیریت سال 91

  1. مقدمه

آنچه در این نوشتار به طور خاص مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت، نحوه آزمون دکتری و انتخاب دانشجو در مجموعه مدیریت در سال 91 است. اگر چه قطعا سایر حوزه­های علوم انسانی، کم و بیش انتقاداتی به سیستم آزمون دکتری کنونی دارند، اما حساسیت و اهمیت جایگاه مدیریت در کشور، بر توجه ویژه به این حوزه تاکید دارد. توان مدیریتی یک کشور در استفاده از منابع خود برای تحقق اهداف، مشخص کننده میزان موفقیت آن کشور در عرصه­های مختلف است. بر هیچ کسی پوشیده نیست که ضعف در نظام مدیریتی حتی با وجود بهترین منابع انسانی، منابع طبیعی و تکنولوژی ­های برتر، نمی ­تواند زمینه ­ساز پیشرفت کشور را فراهم کند. مدیریت یک دانش است که همانند سایر رشته های تخصصی دیگر، لازم است متخصصان این حوزه امور آن را به عهده گیرند. تربیت نیروی متخصص نیز در این حوزه، غالبا در نظام آموزش عالی کشور صورت می پذیرد که مهم­ ترین آنها در مقطع دکتری است. آنچه که نتیجه منطقی این سطور خواهد بود، توجه ویژه به شناسایی و جذب شایسته ­ترین افراد و دانشجویانی است که بالاترین ظرفیت کسب توانمندی لازم در مقطع دکتری را دارند. این امر خود دلالت بر طراحی آزمونی دارد که چنین امکانی را به دانشگاه­ های کشور داده تا بتوانند بهترین افراد را انتخاب کنند.

اما قبل از پرداختن به اصل مسئله ذکر دو نکته مقدماتی لازم به نظر می رسد:

نخست این که شاید بهتر بود این نوشتار قبل از اعلام نتایج آزمون دکتری نوشته می­شد تا دفع دخل مقدری می­ بود از این احتمال که چون نگارنده موفق به قبولی اولیه در آزمون دکتری نشده، زبان به انتقاد و عیبجویی گشوده است! در هر حال فارغ از این که چه کسانی موفق به کسب نمره لازم شده ­اند و چه کسانی نشدند، سیستم آزمون دکتری جدید مسائل جدی و مهمی را در کشور به وجود خواهد آورد که سعی این نوشتار بیان ذره ­ای از آن در حد فهم نگارنده است.

نکته دوم این که اگر چه ساختارهای حاکم بر دستگاه ­های تصمیم گیرنده کشور، معمولا مانع از شنیده شدن انتقاداتی این چنینی به وضعیت تصمیم ­گیری در کشور می شود، اما نگارنده از باب وظیفه خود و در حد توان خویش فریادی سر خواهد داد به این امید که تحولی صورت گیرد. پیامدها و آثار شکل کنونی آزمون دکتری آن قدر پیچیده، رمزگونه و غیرقابل پیش ­بینی نیست که فهم آن برای متصدیان تصمیم­ گیری در این زمینه صعب و دشوار باشد. به نظر می­ رسد آسیب­ های سیستم کنونی انتخاب دانشجویان برای مقطع دکتری و آثار و تبعات آن، آن قدر روشن باشد که چرایی این گونه تصمیم­گیری در چنین موضوعاتی، حیرت و تعجب داوطلبان را به همراه داشته باشد. تنها میتوان این گونه امیدوار بود که تصمیم­ گیرندگان دخیل در این موضوع، توجیهاتی در مقابل این انتقادات روشن و آشکار به شکل جدید آزمون دکتری داشته باشند که اگر این طور باشد، بدون شک بسیاری از افراد شدیدا تمایل به دانستن آن دارند و اگر توجیهاتی در کار نباشد، تنها بُهت و حیرت و البته تاسف از چنین تصمیماتی، نصیب افراد خواهد بود.

نگارنده تنها امیدوار است که ده ها ساعت زمانی که برای تهیه این نوشتار صرف نموده است، با بی توجهی روبه رو نشده و حداقل تامل و درنگی هر چند کوتاه بر مطالب آن صورت گیرد.

برای این که با دقت بیشتری بتوانیم مسئله را بررسی و مو شکافی کنیم، ابتدا توصیفی مختصر در خصوص شکل آزمون دکتری نیمه متمرکز مدیریت سال 91 بیان می کنیم.

2. شکل آزمون دکتری نیمه متمرکز

فارغ از این که گرایش تخصصی دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد چه می­ باشد و یا متقاضی تحصیل در چه گرایشی در مقطع دکتری است، تمام دانشجویان باید به یک مجموعه سوال یکسان پاسخ دهند که جدول زیر نشان دهنده تعداد سوالات هر یک، ضرایب و زمان پاسخگویی برای هر درس است:

شماره دفترچه

دروس

ضریب

تعداد سوالات

زمان

1

آمار و ریاضیات

4

30

90

منابع انسانی پیشرفته

30

تئوری سازمان و مدیریت

رفتار سازمانی پیشرفته

2

زبان انگلیسی

2

100

120

3

استعداد تحصیلی

1

60

120

 

 

 

 

 

هم چنین 20 درصد از نمره کتبی فرد به معدل کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشجو اختصاص می­یابد. دانشجویانی که موفق به کسب رتبه مجاز برای انتخاب رشته می شوند، در صورت دعوت به مصاحبه، نمره مصاحبه آنها با ضریب 2 و نمره آزمون کتبی آنها با ضریب 1 مورد محاسبه قرار خواهد گرفت.

3. محاسن و معایب آزمون نیمه متمرکز دکتری

برگزاری آزمون دکتری به صورت نیمه متمرکز، محاسن و معایبی دارد که قضاوت درست در خصوص آن نیازمند توجه به هر دو بعد است:

3.1.     محاسن:

مهم ­ترین مزیت و حسن برگزاری آزمون به صورت نیمه متمرکز، سهولت مقایسه متقاضیان در آزمون کتبی و کنار گذاشتن هر گونه قضاوت ذهنی در این مرحله است. به عبارت دیگر چون پرسشها به صورت چهارگزینهای طراحی میشوند، لذا به راحتی میتوان مشخص نمود که آیا داوطلب پاسخ درست به سوال داده یا خیر و این در حالی است که در آزمون غیرمتمرکز دکتری، به واسطه تشریحی بودن سوالات ممکن بود هر یک از افرادی که اقدام به تصحیح اوراق میکنند، نمرات متفاوتی برای یک پاسخ در نظر بگیرند و این تاثیر قضاوتهای ذهنی افراد است که متفاوت از یکدیگر است.[1] به نظر نمی­رسد که این نحوه برگزاری آزمون مزیت دیگری داشته باشد.

3.2.  معایب:

در این قسمت ایرادات وارده را در دو دسته طبقهبندی و بیان میگردد. دسته نخست به اصل برگزاری آزمون به صورت نیمه متمرکز و در قالب سوالاتی چهار گزینهای است و دسته دوم با چشم پوشی از نقصانهای طراحی آزمون دکتری به شکل چهارگزینهای، به شکل و قالب برگزاری این آزمون در سال 91 می پردازد.

3.2.1.  دسته اول: معایب طراحی آزمون دکتری در قالب سوالات چهارگزینه ای

در رشته های علوم انسانی نظیر مدیریت، برخلاف علوم دقیقه مانند ریاضی، علوم مهندسی و ... اصول ثابت و پذیرفته شدهای وجود ندارد. صاحب نظران مدیریت از منظرها و دیدگاه ­های مختلف اقدام به تئوری ­پردازی کرده و نتیجه مطالعات خود را که بعضا متضاد و مخالف یکدیگر است ارائه می­کنند. در مقام آموزش نیز سعی بر این است که آراء و نظرات متفاوت به افراد آموزش داده شود تا فهم لازم برای آنها حاصل شود و معمولا بر بطلان یا صحت نظریاتی تاکید نمی­شود. ضمن این که تکثر نظرات صاحبنظران غالبا این امکان را برای دانشجویان به وجود نمیآورد که با تمام آنها آشنا گردد. بنابراین کاملا طبیعی است که نویسندگان مختلف در کتب متفاوت نظرات متفاوت و بعضا متضادی را در خصوص موضوعات مدیریتی داشته باشند و این مانع از آن می شود که پاسخ مشخص و دقیق بتوان یافت. امری که مانع از آن می شود تا بتوان سوالاتی با چند گزینه محدود و معدود طراحی نمود.

ضمن این که همانطور که ذکر شد، تنوع مدل­ ها و نظریات غالبا مانع از یادگیری تمام آنها توسط دانشجویان می شود و این البته نقطه ضعف به حساب نمی­آید. پرسش از جزئیات یک مدل، نگرش فلان تئوری­پرداز در خصوص فلان موضوع یا سوال پرسیدن از اسامی خاصی و اصطلاحات، بیشتر نشان ­دهنده توجه طراح سوال به حفظیات داوطلبان است تا قدرت و توان شناخت، درک و تحلیل مسائل موجود در حوزه­های مدیریتی و کاربرد تئوریها در مقام عمل. آنچه برای یک تحصیل کرده مدیریت مهم است، کسب فهم، درک و دانشی است که بتواند وی را در تصمیمگیری و حل مسائل سازمان و جامعه خویش یاری بخشد؛ کارکرد اصلی آموختن تئوری­ ­های مدیریتی برای دانشجویان، بسط ظرفیت­ های مفهومی ذهنی آنان به منظور شناخت بهتر مسائل و موضوعات از ابعاد و منظرهای متفاوت است. وگرنه هدف قرار دادن چیزی جز این موضوع در آموزش مدیریت، بی راه ­ای است که منجر به هدروری منابع و استعدادها خواهد شد. هیچ سوال تخصصی آزمون سال 91 به صورت مفهومی و برای ارزیابی فهم درک و قدرت تحلیل داوطلبان طراحی نشده بود و اساسا این به واسطه عدم توانایی و قابلیت آزمون چهارگزینه­ ای است که جز حفظیات را مورد سنجش قرار نمی­دهد. به این تربیت غالبا در آزمون چهارگزینه ­ای با این سبک، افرادی موفقتر خواهند بود که از قدرت حافظه بالاتری برخوردار باشند، نه قدرت تجزیه و تحلیل.

تبدیل قالب سوالات آزمون از سوالات تشریحی و توضیحی به سوالات چهارگزینه ­ای در بالاترین مقطع تحصیلی در نظام آموزش عالی کشور، قطعا و یقینا اشتباهی فاحش و آسیب زننده به عقبه علمی و دانشگاهی خواهد بود و چنین آزمونی هرگز کم­ ترین میزان رَوایی را در گزینش شایسته ­ترین افراد نخواهد نداشت. حوزه علوم انسانی و گستردگی علم در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری، اجازه طراحی سوال برای سنجش و آزمون اثربخش در قالب سوالات چهارگزینه­ ای را به طراحان نمی ­دهد. چنین آزمونی قابلیت سنجش بسیاری از ابعاد و توانمندی ­های لازم برای دانشجویان مقطع دکتری را فراهم نمی­کند.

نگارنده به جد بر این موضوع اصرار می ­ورزد که ساختار و شکل آزمون دکتری، یکی از مهم ­ترین فاکتورهای اثرگذار بر قالب و محتوای آموزشی در مقاطع پیشین (به ویژه مقطع کارشناسی ارشد) است؛ استمرار شکل کنونی در آزمون و انتخاب دانشجو در مقطع دکتری، به شدت ساختار آموزشی و علمی مقطع کارشناسی ارشد را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد به طوری که دانشجویان متقاضی ورود به دکتری در مقطع کارشناسی ارشد را وادار خواهد نمود تا خود را در مسیری که این جریان به وجود آورده است قرار داده و با آن حرکت کنند تا موفق به قبولی شوند. در ادامه تلاش است تا نگاهی هرچند کوتاه و سطحی و در قدر و اندازه فهم نگارنده، به جریان به وجود آمده توسط شکل کنونی آزمون دکتری کرده و به تبعات آن در نظام دانشگاهی کشور اشاراتی شود.

بررسی تبعات سیستم کنونی آزمون دکتری نیازمند بررسی آینده پیش­ روی آن است. آینده­ای که شروع و آغازش از زمان حال کاملا قابل لمس است. آزمون دکتری به شکل چهارگزینه­ای، القا­کننده و دیکته­کننده جهت­گیری ­های فعالیت های آموزشی و مطالعاتی برای داوطلبان این مقطع است. زمانی که آزمون دکتری در قالب سوالات چندگزینه ­ای طراحی می­شود، طبیعی است که دانشجویان جهت­گیری­ها و روش­های مطالعه خود را به گونه­ای تنظیم می­کنند که توانایی پاسخگویی به این دست از سوالات را پیدا کنند. توجه به ظهور موسسات آموزشی که روند دو ساله اخیر، امید دهنده بازار جذاب و پررونقی برای آنان است، می­ تواند نشان دهنده تاثیراتی باشد که ساختار آزمون چهارگزینه­ ای بر سر نظام آموزش عالی کشور خواهد آورد. طراحی آزمون چهارگزینه ­ای حتی داوطلبان را بی نیاز از مطالعه ضروری­ترین و مبنایی ­ترین کتب حوزه مدیریت خواهد نمود، چرا که کل کتاب در قالب تست ­های طبقه بندی شده در اختیار داوطلبان قرار خواهد گرفت و آنچه برای این گونه آزمون مهم است توانایی پاسخگویی به سوالات تستی است نه قدرت تحلیل و تفکر و داوطلبان به خوبی می­دانند که این توانمندی را بیشتر در کتب تست می­ توانند بدست آورند. در این صورت طبیعی است که مطالعه مهم­ترین کتب در حوزه تئوری سازمان، مبانی سازمان و ... کاهش یافته و جای آن را کتب تست طبقه بندی شده و ... خواهد گرفت. کم سوادی ، عدم قدرت تجزیه و تحلیل، ایجاد مانع بر سر تفکر خلاق، تاکید بر حفظیات و ... تنها برخی از پیامدهایی است که دامن گیر نظام دانشگاهی کشور خواهد شد. از چنین نظام دانشگاهی که سیر و جهت آموزشی آن در مقطع کارشناسی ارشد این چنین است نمی ­توان قدرت تحلیل و فکر لازم برای حل مسائل کشور را انتظار داشت.[2]

3.2.2.  دسته دوم: شکل و محتوای سوالات آزمون دکتری

 دسته دوم انتقادات وارده با فرض عدم پذیرش استدلال­ های فوق در باب آسیب های آزمون چهارگزینه­ ای است. یعنی فرض می­کنیم که ورای انتقادات وارده تصمیم­ گیرندگان دلایلی دارند که راهکاری جز آزمون چهارگزینه ­ای برای انتخاب دانشجو نیافته ­اند. با این فرض باز هم نظام حاکم بسیار ناموثر بوده و روایی چنین آزمونی هم به شدت پایین است. تمرکز این قسمت بر محتوای دروس مورد آزمون در مقطع دکتری مدیریت است.

3.2.2.1. تعداد سوالات و محتوای آزمون

بسیاری از گرایش­های رشته­ های علوم انسانی، به واسطه ماهیت رشته ­ای خود آن قدر تخصصی شده­ اند که درک و فهم مشترک نه در یک رشته، بلکه غالبا در یک گرایش به سختی صورت می گیرد. مسائل و موضوعات مدیریت بازرگانی فضایی متفاوت از مدیریت صنعتی و مالی برای دانشجویان آن­ ها ایجاد می ­کند. در حالی در آزمون دکتری، تمام این دانشجویان به سوالات یکسانی پاسخ می­ دهند. دروسی که به ظاهر عمومی رشته مدیریت تلقی شده و بین تمام گرایش­ها یکسان است.[3] این امر باعث می­شود که رقابت از حالت تخصصی خود خارج شده و بر اساس یک سری دروس عمومی تعریف شود. ممکن است پاسخ داده شود که در نهایت در آزمون شفایی سوالات تخصصی پرسیده خواهد شد و ملاک تسلط بر مباحث تخصصی در آنجا روشن خواهد شد. در جواب باید گفت که اولا هیچ تضمینی وجود ندارد که در تمام آزمون شفایی سوالات تخصصی مطرح شود، ثانیا پالایش اولیه صورت گرفته که منحصر به دروس عمومی بوده و می تواند مانع از ورود افرادی شوند که اگر چه در سطح بالایی ازتخصص و دانش در حیطه تخصصی خود هستند اما دانش عمومی مدیریت کمتری دارند. لذا از ابتدا چنین افرادی حذف شده و دانش تخصصی آنها نمی تواند برای آنها مزیتی در میدان رقابت علمی فراهم کند. پیامد چنین سیاستی در آزمون دکتری، تمایل داوطلبان به مطالعه دروس عمومی و فاصله گرفتن از دروس تخصصی است و این امر یعنی به جای این که دانشجویان بیشتر بر دروس تخصصی خود متمرکز شوند، بیشتر زمان را برای مطالعه دروس عمومی مدیریت قرار دهند. این امر به نوبه خود از سطح دانش تخصصی فارغ التحصیلان در مقطع کارشناسی ارشد خواهد کاست، چون اگر این دانشجویان متمایل به ورود به مقطع دکتری باشند، با توجه به مفاد آزمون تلاش خود را بر دروس عمومی مدیریت متمرکز کرده­ اند و طبیعی است که در صورت عدم قبولی در آزمون آنچه که به عنوان آورده آنها برای ورود به بازار کار مورد تاکید است، دانش تخصصی مدیریت آنهاست نه دانش عمومی؛ اما به واسطه سیاست آزمون دکتری تلاش آنها در این راستا قرار نگرفته است. یعنی دانش و تخصص فارغ التخصلان کارشناسی ارشد متاثر از این سیاست شده و دانش تخصصی آنها را کاهش خواهد یافت. این امر منجر خواهد شد که کشور از چنین سیاستی لطمه دیده و فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد متخصص و متبحری برای جذب در بازار کار کمیاب شوند. بنابراین روشن است که نمی ­توان تمام تخصص ­ها و گرایشات مدیریتی را تنها با یک مجموعه سوالات یکسان مورد ارزیابی و سنجش قرار داد.

در آزمون سال 91 تعداد سوالات تخصصی رشته مدیریت تنها 60 سوال بود که داوطلبان در مدت 90 دقیقه به آن پاسخ دادند، در حالی که دو درس عمومی مجموعا 160 سوال به خود اختصاص داده بود. پر واضح است نمی توان تنها با 60 سوال اقدام به ارزیابی تخصصی داوطلبان نمود.

نکته دیگری که از همه عجیب­ تر به نظر می ­رسد ترکیب و تعداد سوالات هر درس است. دروس آمار و ریاضی مجموعا نصف سوالات تخصصی را به خود اختصاص داده بود. این در حالی است که غالب کسانی که مقطع کارشناسی خود را در گرایش های متعارف مدیریت گذرانده بودند، فاقد توانایی لازم برای پاسخگویی به سوالات ریاضی در سطح آزمون بودند. ماهیت رشته مدیریت به طور عام، اقتضا نمی ­کند که دانشجویان آن بر درس ریاضی تسلط بالایی داشته باشند و در اصل در بسیاری از گرایش ­های این رشته ضرورت و فایده­ای مترتب بر تسلط بر مباحث ریاضی نیست.[4] طرح سوال از درس ریاضی با این سطح دشواری، قطعا از طرف این شکل آزمون، منجر شکل دادن چهارچوب هایی در آموزش و مطالعات دانشجویان خواهد شد که به نفع حوزه علمی مدیریت کشور نخواهد بود.

3.2.2.2. جایگاه درس زبان:

از این حیث که تسلط نسبی داوطلبان ورود به مقطع دکتری بر زبان انگلیسی آنها را قادر می سازد تا متون مدیریت را درک کنند، توجه به درس زبان لازم و ضروری است. اما در این خصوص تذکراتی قابل بیان است:

1-       نقش و جایگاه زبان انگلیسی برای هر اکثر رشته های تحصیلی به عنوان یک ابزار مهم تلقی می شود، اما زبان انگلیسی به خودی خود هدف نیست. به عبارت دیگر این درس نمی ­تواند به عنوان ملاک برتری داوطلبان نسبت به یکدیگر لحاظ شود، چرا که هدف از رشته مدیریت، موضوع مدیریت است نه زبان انگلیسی. تغییری که در شکل کنونی آزمون دکتری رخ داده است تبدیل شدن این درس به عنوان یک معیار برای سنجش شایستگی فرد است. تسلط بیشتر بر درس زبان انگلیسی هیچ دلیلی بر توانایی و شایستگی فرد برای تحصیل در مقطع دکتری نیست. البته لازم به توجه است که نگارنده به نقش و اهمیت این ابزار در فهم متون متعارف واقف است، اما تبدیل شدن آن به عنوان ملاکی برای برتری علمی را صحیح نمی داند.[5]

2-       نکته دوم و شاید مهم تر از قبل، عدم هم جهتی شکل کنونی آزمون دکتری با سیاست ­های کلان در حوزه علوم انسانی است که مکررا توسط مقام معظم رهبری مورد تاکید قرار گرفته است. آیا قالب فعلی در راستای بحث تولید علوم انسانی - اسلامی که به عنوان یکی از نیازهای حیاتی کشور شناخته شده است، قرار دارد؟ آیا قرار دادن درس زبان انگلیسی به عنوان یکی از دورس امتحانی (که تعیین کننده افرادی است که فرصت تحصیل در مقطع دکتری را پیدا می کنند) و تاکید بیش از حد بر آن، زمینه ساز ادامه جریان ترجمه و مصرف تولیدات غربی نیست؟

3-       نگارنده منکر توجه به زبان انگلیسی به عنوان ابزاری برای فهم و درک متون غربی به عنوان مقدمه ­ای برای تولید علوم انسانی - اسلامی نیست، اما بر این نکته تاکید می ­کند که قرار دادن درس زبان در دروس امتحانی، شانی فراتر از جایگاه واقعی برای این ابزار قرار داده است. پیشنهاد می ­شود که هم چون روند سابق، ارائه یک مدرک معتبر آزمون زبان (نظیر تافل، تولیمو و ...) شرط ورود به مقطع دکتری باشد. مزیت این امر خارج کردن درس زبان به عنوان یک ملاک برتری و شایستگی در آزمون دکتری است.

3.3.     سایر نکات:

جدای از این دو دسته انتقادات ذکر شده می ­توان نکات دیگری را در خصوص تاثیر این شکل آزمون بیان کرد که در زیر به برخی از آنها اشاره خواهد شد.

3.3.1.  آزمون شفایی:

در خصوص آزمون شفایی و مصاحبه توجه به نکات زیر خالی از لطف نیست:

1-       مصاحبه شفایی علاوه بر جنبه ­های علمی و دانشی فرد، غالبا تحت تاثیر مولفه­ های غیرمعرفتی قرار گرفته و بر اساس مجموع آنها قضاوت در مورد فرد صورت می­ گیرد. لحن گفتار و تسلط بر کلام، آرامش و تحمل فشار در فضای جدید، انتخاب واژگان و ... از جمله مولفه­ های رفتاری فرد تلقی می ­شوند که قدرت این را دارند تا جنبه ­های معرفتی فرد را متفاوت از آنچه که هست برای مصاحبه­ گران نشان دهد. به عنوان مثال ممکن است اندوخته دانشی و معرفتی فردی تنها به واسطه عدم مسلط بودن به فن سخنرانی در مقابل کسی که چنین توانمندی را دارد اما سطح علمی پایین تری نسبت به او دارد، نادیده گرفته شود.

2-       توجه به این نکته در هنگام گزینش افراد در مصاحبه از چند منظر مهم و قابل توجه است. نخست این که تمام فارغ التحصیلان مقطع دکتری قطعا به عنوان مدیر و مسئول یک سازمان مشغول به فعالیت نخواهند شد. آنچه که در آزمون شفایی غالبا آشکار است، قدرت بیان، ویژگی های ظاهری و شخصیتی و به طور کلی مولفه های غیرمعرفتی فرد است. اگر چه این موضوعات برای مدیران ارشد سازمان لازم و ضروری است، اما فعالیت­ هایی نظیر مشاوره­های سازمانی، فعالیت های مطالعاتی و تحقیقاتی، ایده پردازی و نوآوری و خلاقیت سازمانی و ... کمتر تحت تاثیر این موضوع قرار دارند و آنچه برای این دسته فعالیت­ ها ضروری و حیاتی است، همان مولفه­ های معرفتی است.

3-       با توجه به توضیحات بالا این گونه می توان نتیجه گرفت که ضریب 2 برای آزمون شفایی در مقابل ضریب 1 برای آزمون کتبی، مبتنی بر این خواهد شد که فارغ التحصیلان غالبا برای مشاغلی تربیت خواهند شد که عوامل غیرمعرفتی به عنوان جزئی لازم و حیاتی تلقی می­شود، در حالی که این مبنا و بنای استوار شده بر آن به نظر می ­رسد که به ضرر کشور تمام خواهد شد.

3.3.2.  انتخاب آگاهانه:

 اعتبار و جایگاهی که معمولا در جامعه برای فارغ التحصیلان مقطع دکتری در نظر گرفته می شود، مانع از رد کردن فرصت تحصیل در این مقطع برای کسانی که نه تنها علاقه مند به گرایش قبول شده نیستند، بلکه سابقه مطالعاتی و همین طور توانمندی لازم را ندارند، می ­شود. یکی از مزیت ­های آزمون دکتری سابق، انتخاب آگاهانه دانشجو در گرایش تخصصی مورد علاقه و متناسب با توانمندی فرد بود. چرا که دانشجویان غالبا بر حسب علاقه مندی و توانمندی خود اقدام به شرکت در آزمون­های دانشگاه ­های مختلف می ­کردند. در حالی که در سیستم حاکم، غالبا از طرف ساختار و شکل آزمون، گرایش فرد در مقطع دکتری را به او تحمیل می­ کند. به این صورت که وی در رقابتی نامتوازن با تمام دانشجویان رشته مدیریت قرار گرفته و صرف نظر از علاقه، تخصص و توانمندی وی رشته های دعوت به مصاحبه به فرد تحمیل می ­شود.

امید است مسئولین و تصمیم گیرندگان دخیل در این موضوع، با بررسی بیشتر زوایا و ابعاد آن، تصمیمی اتخاذ کنند که به نفع کشور بوده و بستر لازم برای برخورداری حداکثری از ظرفیت های موجود در کشور را فراهم کنند.

3.3.3.  جایگاه سابقه پژوهشی در جذب دانشجو

 یکی از دیگر موضوعات مهمی که متاثر از نظام جذب درمقطع دکتری قرار خواهد گرفت، جهت گیری پژوهشی در مقاطع قبل از دکتری به ویژه در کارشناسی ارشد است. برای دانشجویانی که دعوت به مصاحبه می ­شوند، سابقه پژوهشی آنها می تواند نقشی تعیین ­کننده در پذیرش یا عدم آن داشته باشد. هم­ چنین برخی از دانشگاه­ های کشور خارج از سیستم آزمون نیمه متمرکز اقدام به دعوت دانشجویانی که دارای حداقل دو مقاله عملی- پژوهشی باشند به مصاحبه تخصصی می کنند. از نگاه اولیه به این موضوع شاید این گونه برداشت شود که این امر یک مشوق و ایجاد کننده انگیزه برای دانشجویان برای پرداختن به پژوهش و یافتن پاسخ برای مسائل و موضوعات موجود در حوزه­های مدیریتی کشور است. این امر از سوی دیگر باعث می­شود که حوزه آموزش در دانشگاه­ها در جهت پژوهش و نیازمندی ­های کشور جهت­ گیری کرده و این به معنی استفاده از توان دانشگاه ها برای حل مسائل بوده و تمام این دستاوردها نتیجه چنین سیاستی در خصوص تاکید بر جایگاه پژوهش در انتخاب دانشجویان برای تحصیل در مقطع دکتری است. اما آنچه در باطن و واقعیت امر می گذارد، بسیار با این تصور رویایی فاصله دارد.

بررسی وضعیت پژوهش در حوزه های مدیریتی در دانشگاه­ها و آسیب­ها و رفتارهای حاکم بر آن خود مجالی دیگر می طلبد. در اینجا تنها به جایگاهی که پژوهش در انتخاب دانشجویان مقطع دکتری دارد پرداخته می شود. آنچه که در سیستم کنونی بر آن تاکید می شود، کمیت مقاله علمی- پژوهشی است. به عبارت دیگر محتوا و کیفیت علمی مقالات فرد هیچ گاه مورد سنجش و ارزیابی قرار نمی­گیرد. تفاوتی نمی کند که موضوع و مسئله تحقیق که مقاله در صدد پاسخ به آن است چیست و یا این که محقق چه مقدار برای تالیف این مقاله زمان صرف کرده است. آنچه مهم است تنها برچسب و درجه علمی مقاله است. هم چنین این که مقاله حاصل کار چند نفر باشد تفاوتی در ارزشیابی ندارد. این توصیفات از نقش پژوهش در آزمون دکتری، روشن کننده تاثیرات آن بر حوزه پژوهش در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد است.

در این سیستم با توجه به این که مسائل عمیق و ریشه دار عزم جدی­ تر و زمان بیشتری را می ­طلبد، غالبا مورد توجه دانشجویان کارشناسی ارشد قرار نمی ­گیرد. چرا که اولا تلاش و انرژی بیشتری را از آنان خواهد برد. ثانیا دشواری و صعوبت تحقیقات عمیق و ریشه ­ای این احتمال را به همراه دارد که نتیجه تحقیق به سهولت تحقیقاتی که یک نمونه­ گیری و چند تحلیل آماری ساده دارند، قابل پذیرش نباشد. ثالثا معمولا پذیرش این گونه مقالات در نشریات علمی- پژوهشی به راحتی مقالاتی که با شکل، قالب و روش ­های تحقیق متدوال نوشته می­ شوند صورت نمی ­پذیرد. سخن گفتن در فضای موجود و متعارف مدیریت امری است که کمتر مورد مناقشه و ایراد واقع می شود، اما به محض این که سخن از رویکردهای جدید (مثلا بومی و اسلامی) در حوزه مدیریت شود، موضع­ گیری ها و انتقادات شروع خواهد شد. در نتیجه این که به دلایل ذکر شده برای داوطلبان ورود به مقطع دکتری انگیزه و میل کمی برای انجام این گونه تحقیقات باقی می ­ماند و دلیل آن هم در یک جمله می ­توان به عدم دیده شدن چنین کارها و عدم وجود عدالت بین نتیجه و خروجی کار با ورودی و تلاشی که است که فرد صرف می­ کند می باشد.

تاکید بر درجه علمی مقاله (علمی-پژوهشی و ...) باعث می شود که بستری برای حسن استفاده برخی از اساتید فراهم شود! چون معمولا چاپ مقاله در مجلات علمی– پژوهشی مستلزم درج نام حداقل یک نفر با رتبه علمی استادیاری است. آنچه که برای دانشجو مهم است تنها چاپ مقاله علمی- پژوهشی است و او برای این کار نیازمند به همکاری با استاد خود است. در اینجا مشخص نخواهد شد که تا چه میزان بعد علمی و دانشی مقاله تولیدی محصول کار دانشجو است؟ یا این که صرف نمونه گیری و توزیع پرسشنامه و جمع آوری آن به عهده دانشجو بوده و به زبان دیگر دانشجو نقش علمی در تولید مقاله نداشته است!

 پیشنهاد نگارنده در خصوص جایگاه پژوهش برای سنجش شایستگی افراد برای ورود به مقطع دکتری، توجه به موضوعات و مسائل مورد تحقیق، کیفیت پژوهش، نوآوری و خلاقیت پژوهشی، ایده های دانشجویی، دست نوشته ها و یادداشت های شخصی آنها، تحقیقات درسی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و به طور کلی هر آنچه که نشان دهنده خط فکری و قدرت تحلیلی خود دانشجو است.

سخن آخر این که بدون شک انتقادات وارده به سیستم جدید آزمون دکتری فراتر از این نوشتار است. آنچه ذکر شد در حد فهم نگارنده بود. ان شاء ا... مسئولین و تصمیم گیرندگان دخیل در این موضوع ، با شناخت درست ابعاد موضوع بهترین تصمیم را اتخاذ نمایند تا بیشترین ظرفیت برای استفاده از توانمندی های علمی کشور فراهم شود.

والعاقبة للمتقین

 



1 اگر چه در نهایت امر نمره آزمون شفایی که ضریبی دو برابر آزمون کتبی دارد باید به نمره کسب شده فرد اضافه شود و قطعا مصاحبه شفایی نمیتواند خالی از قضاوت های ذهنی و سلیقهای باشد.

[2]  البته شاید مسائل کشور (در حوزه فرهنگ، اشتغال، تجارت، تولید و ...) را هم بتوان در قالب سوالات چهارگزینه ای طراحی و حل کرد!!!

[3]  البته در برخی دروس نظیر منابع انسانی در حد کارشناسی ارشد، برخی گرایش ها از جمله مدیریت مالی هیچ واحد درسی در این سطح ندارند.

[4]  نگارنده به این نکته واقف است که برخی از گرایش های رشته مدیریت نظیر مدیریت صنعتی نیازمند به مباحث کمی و ریاضی هستند. اما بحث اصلی در اینجا بر تاثیر عمومی نمودن این درس است.

[5]  راهکار نگارنده برای این که هم جایگاه درس زبان حفظ شده و هم فراتر از شانیت آن به آن بها داده نشود در بند سوم آمده است.

  • ۹۲/۰۲/۰۹
  • سعید مسعودی پور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">