بازرگانی اسلامی

آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى مى‏ بخشد؟ به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید این براى شما بهتر است اگر بدانید. - سوره صف10و11

بازرگانی اسلامی

آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى مى‏ بخشد؟ به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید این براى شما بهتر است اگر بدانید. - سوره صف10و11

طمع: آتش شعله ور شده خاموش (2)

سعید مسعودی پور | سه شنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۰۷ ب.ظ | ۰ نظر

در ادامه یادداشت قبلی در این یادداشت به یک اقدام عجیبی که ظاهرا مجوز دولتی هم دارد اشاره می شود که تبعات آن جز شعله ور شدن طمع مردم که به ظاهر نیز خیلی آرام و ساکت و خاموش رخ می دهد نیست.

باور می کنید در جمهوری اسلامی و در رسانه ملی شکل نوین بخت آزمایی علنا تبلیغ شود؟ آن هم پشت اسم قرآن و اسلام و جنگ و رهبری؟؟؟

عکس اول سایت کتاب  57 (حتما ببینید)

 این هم جایزه ویژه بخت آزمایی:

و سایر جوایزی که هم چنان ادامه دارد....

البته صاحب این طرح مثلا ملی نظرات دیگری در مورد این پروژه بخت آزمایی شرعی شده دارند:



دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 22 ثانیه

خدمت آقای صادقی مسئول پروژه یا شاید هم فرآیند (!) کتاب 57  (که خوب است سابقه فرهنگی خودشان را منتشر کنند) باید گفت که شما بر خلاف ادعایتان، تجارت مقدس انجام نمی دهید، شما دارید طمع مردم را شعله ور می کنید که هیچ نتیجه ای ندارد جز فروش کتاب هایی که هرگز خوانده نمی شوند. کتاب هایی که ارزش آنها هم زیر سوال هست و حتی مروج عرفان های کاذب است. این کتاب ها نقش بلیط های بخت آزمایی را بازی می کنند. این شیوه کار، برای تبلیغ کتاب و کتاب خوانی نیست، شکلی مدرن و به ظاهر مقدسی است که جز شعله ور کردن طمع و میل درونی جامعه برای بخت آزمایی نتیجه دیگری ندارد.

 نکته جالبی در سایت رجا دیدم که جالب بود اگر بعد از دیدن این فیلم خوانده شود. احتمالا تصویر کامل تری از پروژه کتاب 57 برایتان شکل خواهد گرفت:

وقتی که فهمیدیم او با اعتماد به نفس کامل دوبار با دو هویت جداگانه و جعلی با خبرگزاری فارس مصاحبه کرده بود و بهروز محمدی (مدیر روابط عمومی طرح فجر) و ابوالفضل صادقی(نویسنده و سرمایه گذار) هر دو یک نفر بودند! 

پشنهاد می کنم مصاحبه منتشر شده فوق در سایت رجا را از دست ندهید. این مصاحبه نمونه کوچکی از واقعیت کشورمان است. البته بنده قصد جسارت به "بچه جنگ" و "جانباز" کشورمان را ندارم. اصلا شخص مهم نیست و بحث هم بر سر شخص نیست. مهم شناخت اصل این رفتار و ماجرایی است که در کشور دیده می شود و اگر درست شناخته و آسیب شناسی نشود باز هم تکرار خواهد شد.

متاسفانه مشخص نیست که چرا این اقدامات در پشت سوره فلق زدن در بالای سایت و این که ما داریم حرف رهبری را عملیاتی می کنیم، خود را پنهان می کند. به نظر می رسد دوره این طرز استدلال و حرف زدن خیلی وقت است که گذشته. رهبری معزز در فرمایشاتی که مدیر این پروژه آن را به عنوان سرلوحه خود قرار است، به هیچ وجه به این شکلی که این ها رفتار می کنند، توصیه نکرده اند:

«باید جورى بشود که در سبد کالاى مصرفى خانواده‌ها، کتاب یک سهم قابل قبولى پیدا کند و کتاب را بخرند براى خواندن، نه براى تزئین اتاق کتابخانه و نشان دادن به این و آن.»

اگر ایشان می دانستند این طوری بیاناتشان سنگری خواهد بود برای فعالیت هایی که آثار سوئش مشکلات اجتماعی ایجاد کند احتمالا این را هم اضافه می کرد که کتاب برای خواندن است، نه برای بلیط بخت آزمایی و شعله ور کردن آتش خاموش طمع. البته ایشان این را هم فرموده اند که:

یکى از کارهاى بزرگ و مهم در سطح جامعه این است که تبلیغات کتابخوانى همه‌گیر شود. ما امروز مى‌بینیم براى کالاهاى کم‌اهمیت که تأثیرى هم در زندگى انسانها ندارند، صاحبانش تبلیغات رنگینِ عجیب و غریبى را متصدى میشوند، مباشر میشوند؛ دستگاه‌هاى ارتباط‌جمعى، مطبوعات، صدا و سیما آنها را پخش میکنند؛ در حالى که آن محصولات هیچ ضرورتى ندارند، هیچ لزومى ندارند، یک چیز اضافى در زندگى هستند؛ گاهى بودنشان مفید است، گاهى بودنشان حتّى مفید هم نیست؛ شاید مضر هم هست. محصولى با عظمت کتاب، با ارزش کتاب، درخور این است که تبلیغ بشود؛ تشویق بشوند کسانى که میتوانند کتاب را بخوانند؛ این را ما باید به صورت عادت در بیاوریم.

روشن است که حیطه این امر در حوزه بازاریابی اجتماعی قرار می گیرد، نه دستاویزی برای پول به جیب زدن که اثرش به هیچ وجه ترویج فرهنگ کتابخوانی نخواهد بود.(در زمینه ارتباط این پروژه با نهاد رهبری اینجا را هم ببینید) این را هم عرض کنم چند ماه پیش بنده یکی دو وبلاگ فعال در این زمینه هم در اینترنت دیدم که بر ضد اقدامات این تشکیلات مطلب می نوشتند. مدیر یکی از آن وبلاگ ها مکرر می گفت که ما را تهدید می کنند که فلان می کنیم. الان که به وبلاگش سر زدم برایم جالب بود که کلا حذف شده است!!! البته وبلاگ هایی هم هستند که به طور تخصصی هنوز فعالند

این را هم عرض کنم که در مقابل این جریانات، هیچ امیدی هم به دستگاه های نظارتی و کنترلی وجود ندارد. چون لازمه عمل هر سازمانی شناخت است و زمانی که فهم سازمان های نظارتی به این اندازه نیست که این رفتارهایی که در ظاهر مغایرتی با دستورات شارع مقدس ندارند اما روح آنها، فاسد بوده و مخرب یک نظام اسلامی خواهد بود را بشناسند، به طریق اولی نمی توان انتظار واکنش داشت. البته به احتمال زیاد متغیرهای دیگری که بر رفتار کنترلی و نظارتی دولت اثر می گذارد باید اضافه شود: مثل ... (بماند، چون احتمال است! البته احتمالا به احتمال خیلی قوی!)

خلاصه کلام، خرید این کتاب ها به ویژه خریدهای شخصی که انجام می شود با حجم بالایی که امکان شانس افراد را برای برنده شدن افزایش می دهد تنها و تنها یک پیامد دارد: شکلی نوین و قایم شده در پشت اسم نظام و اسلام و ترویج کتاب خوانی برای فروش کتاب های بی محتوا و بی ارزش و بعضا ضد ارزش این موسسه.

  • ۹۲/۱۰/۱۷
  • سعید مسعودی پور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">