از مفهوم پردازی مدیریت جهادی تا نظام سازی مدیریت جهادی
نظریات از انتزاعات شناخته شده ای به نام مفاهیم ساخته می شوند. یک مفهوم که از میان سایر مفاهیم انتخاب می شود به عنوان کانون تئوریزه کردن، مد نظر قرار می گیرد و سپس مفاهیم مرتبط با آن برای تبیین مفهوم اصلی، تعریف و مورد استفاده قرار می گیرد. مفاهیم را شبیه سبد های خالی تصور کنید که باید با تجربه پر شوند. اگر برای اولین بار در حین مطالعه علمی، با یک مفهوم تازه و ناآشنا مواجه می شوید، آن مفهوم به مثابه ظرفی خالی است. شما باید با ارتباط دادن تجارب شخصی خود با آن، آن را از معنا پر کنید. هر چند شما تجربه های بیشتری را با مفاهیم خود مرتبط کنید، بیشتر می توانید به غنی سازی مفاهیم اقدام کنید. (برگرفته از کتاب تئوری سازمان هچ)
با تکیه بر مباحث فوق که بنیان های نظریه پردازی (theory building) و در سطح خردتر مفهوم پردازی(conceptualizing) است می توان به شناخت دقیق تر مدیریت جهادی پرداخت. مدیریت جهادی در نگاه اول یک مفهوم به نسبت جدید در حوزه مدیریت شناخته می شود. مفهومی که تاکید بر سبک و الگوی خاصی از رفتار مدیریت دارد که احتمالا در ادبیات مدیریت متعارف چنین سبک مورد توجه قرار نگرفته است. دلیل عدم توجه هم روشن است: عدم تحقق چنین سبکی از مدیریت در کشورهایی که پیشتازان دانش مدیریت هستند. به عبارت روشن تر آنچه که در فرآیند مفهوم پردازی و تئوری پردازی طی می شود، مطالعه رفتار عینی و تکیه بر مطالعات تجربی است و از این رهگذر است که دانش تولید می شود.
پیش از این(در سال جهاد اقتصادی)، ریشه جهد را در قرآن جستجو کردم. آیات بدست آمده را احصا نموده و تاملی کوتاه بر آنها داشتم. یافته ها را به اجمال می توان ذیل سه محور در قالب شکل زیر نشان داد:
- ۱ نظر
- ۲۸ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۳۷