چگونه تفکر سکولار در مدیریت جامعه دینی زمینه خشکسالی و کاهش امنیت غذایی را ایجاد خواهد کرد؟
باسمه تعالی
فلسفه دئیسم
نظریه پردازان اقتصاد سرمایه دارى با اعتقاد به فلسفه دئیسم (خداشناسى طبیعى) نقش خداوند را در خالقیت او منحصر کرده اند و یا از اساس، منکر وحى و دین شدند و یا آموزه هاى پیامبران را به حوزه اخلاق و معنویّت مربوط دانستند که به بُعد آخرتى انسان ناظر مىشود؛ در نتیجه، آنان نیز در طراحى نظام سرمایهدارى، عقل و دانش بشرى را کافى دانسته، براى دین و تعالیم الاهى نقشى قائل نشدند.
بر اساس فلسفه «دئیسم»، خداوند، آفریدگار جهان هستى است و طبیعت را چنان بر اساس قانون مندى هایى پدید آورده که به صورت خودکار به حیات خود ادامه مى دهد. در این بینش، خداوند پس از آفرینش، به هیچ وجه در امور جهان دخالت نمى کند؛ زیرا قوانین طبیعى که او در طبیعت گنجانده است، چنان امور را پیش مى برد که بهترین وضعیت پدید مى آید. به عبارت دیگر، خداوند در این بینش، همانند ساعت ساز و معمارى است که پس از آفرینش جهان، کنارى رفته و به نظاره آفریده نظام مند و با شکوه خود بسنده مى کند. بر اساس این فلسفه، انسان ها در تنظیم زندگى فردى و پدید آمدن نظام هاى اجتماعى، به هدایت خدا و آموزه هاى پیامبران نیازى ندارند و مى توانند با کمک گرفتن از دانش بشرى و کشف قوانین حاکم بر طبیعت و رفتار انسانها به طراحى آن ها بپردازند.
- ۰ نظر
- ۱۷ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۲۵