بازرگانی اسلامی

آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى مى‏ بخشد؟ به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید این براى شما بهتر است اگر بدانید. - سوره صف10و11

بازرگانی اسلامی

آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى مى‏ بخشد؟ به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید این براى شما بهتر است اگر بدانید. - سوره صف10و11

چه کسی حق دارد حرف علمی بزند؟

سعید مسعودی پور | سه شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۴۶ ب.ظ | ۰ نظر

مقدمه: وتر دایره، پاره خطی است که دو نقطه از محیط دایره را به هم وصل می کند. بزرگترین وتر دایره، قطر دایره است که از مرکز دایره می گذرد. یک قضیه نسبتا ساده ای در هندسه وجود دارد که می گوید از دو وتر نا برابر در یک دایره، آنکه بزگتر است به مرکز نزدیک تر است و برعکس. در واقع قضیه دوشرطی است. برای این که وتری به مرکز دایره نزدیک تر شود، باید بزرگ شود و برای این که بزرگ شود باید به مرکز نزدیک شود.

موخره:فوکو یکی از نظریه پردازان پست مدرن محسوب می شود که او را به نظریه قدرت اش در جامعه شناسی می شناسند. «تحلیل های فوکو آشکارا بر این پایه استوارند که معرفت پیوند تفکیک ناپذیری با شبکه های قدرت دارد: قدرت معرفت را تولید می کند. قدرت و معرفت مستقیماً بر یکدیگر دلالت می کنند،هیچ رابطه ی قدرتی نیست که حوزه ای از معرفت همبسته ی خود را ایجاد نکند و هیچ معرفتی نیست که در آن واحد مستلزم و بانی روابط قدرت نباشد.(اسمارت،100:1385) تعامل دائمی ای که بین قدرت و دانش به خصوص در ارتباطات شفاهی وجود دارد به گونه ای است که حقیقت اساساً ناپایدار باقی می ماند. این در واقع به این معنی است که تأثیر و عملکرد قدرت ناپایدار بلکه غیرقابل پیش بینی است. این مسئله در بحث سلطه رسانه ها اهمیت دارد.

او در ادامه ذکر می کند که هیچ رابطه ی قدرتی بدون تشکیل حوزه ای از دانش متصور نیست و هیچ دانشی هم نیست که متضمن روابط قدرت نباشد و آن دو لازم و ملزوم یکدیگرند. هر جا که قدرت اعمال می شود، دانش نیز تولید می شود. به عبارتی قدرت موجد و منشأ دانش و معرفت است. به طور مثال،توسعه ی دانش جرم شناسی در قرن نوزدهم در گرو توسعه زندان ها بوده است.(قلی پور،162:1388)» (منبع) این نکته هم بایستی در نظر داشت که قدرت تنها به محدود به قدرت سیاسی حکومت نیست. بلکه نیرویی چند ظرفیتی است که در جامعه پخش شده است.

مثال اول: نظام آموزش عالی کشور در حوزه علوم انسانی، متاثر از همین مرکز قدرت است. مرکزیتی که تعریف کرده است علم چیست و چه چیزی علم نیست. مشخص کرده است که اگر بخواهی مقاله یا پایان نامه بنویسی در چه کجا می توانی قدم بگذاری و اگر میل داشته باشی کمی آن طرف تر از خط پا بگذاری، مطرود می شوی. علم معرفتی است تجربی. گزاره های نقلی علم نیستند! چون قابلیت ابطال ندارند! این مرکزیت اگر چه ارمغان و هدیه نحس پیشتازان علوم اجتماعی در غرب هستند، اما انس بیش از اندازه جامعه دانشگاهی و البته مراکز قدرتی که در آن قرار دارند، باعث دگم اندیشی در خصوص تحفه غربیان شده است.

این نزدیک بودن به مرکز قدرت، عامل مهمی است در این که مشخص شود چه چیزی باید دیده شود و چه چیزی باید کنار گذاشته شود؟ به چه سخنی باید گوش کرد و دهان چه کسی را باید بست؟ به گفته چه کسی باید احسنت گفت و به گفته چه کسی باید بی تفاوت بود؟ اتفاقی که در حوزه علوم انسانی کشور به وضوح در حال رخ دادن است. عده ای با پارادایم مخدوش اثبات گرایی و محدود دانستن معرفت در معرفت تجربی در محور و مرکز دایره نشسته اند و دیگران برای آنکه دیده شوند و برای نظرشان در حل مسائل کشور محلی از اعراب قائل شوند، بایستی خود را به این مرکز دایره نزدیک کنند؛ وگرنه کوچک و ریز باقی می مانند؛ صرف نظر از این که چه می گویند. آنچه ملاک است، داشتن ربط و نسبتی محکم با این مرکز است.

مثال دوم: صرفا از باب مثال برای تشریح این که این موضوع واقعیتی است حتی در کشور ما، به واکنش های صورت گرفته در مورد اقدام دولت یازدهم در لغو بورسیه های اعطایی در اواخر دولت قبلی پرداخته می شود. لازم به ذکر است که نوشتار حاضر به هیچ وجه قصد ندارد که اقدام دولت قبلی در اعطای بورسیه و اقدام دولت فعلی در لغو اولیه این تصمیم را متصف به کلماتی با بار ارزشی خوب و بد کند. تنها برشی از واکنش های صورت گرفته که نمود اجتماعی بیشتری داشتند مورد اشاره قرار می گیرند تا مشخص شود که نقش قدرت در چیست.

با روی کار آمدن دولت یازدهم و عدم کسب رای اعتماد به وزیر اول معرفی شده برای وزارت علوم، جعفر توفیقی سرپرستی این وزارتخانه را بر عهده گرفت. از جمله اقدامات اولیه او، تعلیق نمودن بورسیه 92 بود. اقدامی که به سرعت واکنش برخی از خبرگذاری ها و حتی رسانه ملی را در پی داشت. در چند نوبت در اخبار صدا و سیما به این مسئله پرداخته شد و این عمل مورد نقد و نکوهش قرار گرفت. در مقابل این واکنش ها، سرپرست وزارت علوم موضع متعادل تری به خود گرفت و اعلام کرد که بورس 92 به جای خود باقی است. سوالی که در اینجا بایستی به آن پرداخت اهمیت این مسئله و تناسب آن با میزان پرداخته شدن به آن در رسانه هاست. آیا این که فرضا تعداد بسیار کمی از دانشجویان نتوانند وارد مقطع دکتری با بورس اعطا شده در دولت قبلی شوند، نان شب مردم در خطر می افتد یا امنیت جامعه؟ چرا بایستی چنین اتفاقی این قدر پررنگ و برجسته در اخبار و نزد افکار عمومی مطرح شود که بیایید بینید دولت جدید دارد ظلم می کند؟ دارد افراطی گری می کند، دارد حق کشی می کند؟ اهمیت این مسئله برای مردم بیشتر است یا فرضا شلوغی اتوبوس ها و خطوط مترو؟ چرا فرضا این مسئله مورد توجه قرار نمی گیرد اما تعلیق تصمیمی که درست یا نادرست در دولت قبلی گرفته شده است باید برای مردم مهم باشد؟ بالاخره اگر حجم تبلیغات و حمله رسانه ای در موضوعی قوی باشد طرف مورد حمله بایستی خود را جمع و جور کند. این یک واقعیت است که مرکز قدرت نقشی اساسی در برجسته کردن امور و به حاشیه رانده شدن امور دیگری دارد.

و البته خدا کند دروغ باشد که نماینده مجلسی برای لغو بورسیه دکتری اش و تحت تاثیر آن خانه ملت را محلی برای تاخت و تاز برای حفظ منافع شخصی اش قرار دهد. خدا کند دروغ باشد که نماینده مردم، نماینده من خود باشد... خدا کند دروغ باشد...

  • ۹۲/۱۱/۱۵
  • سعید مسعودی پور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">