بازرگانی اسلامی

آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى مى‏ بخشد؟ به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید این براى شما بهتر است اگر بدانید. - سوره صف10و11

بازرگانی اسلامی

آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى مى‏ بخشد؟ به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید این براى شما بهتر است اگر بدانید. - سوره صف10و11

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

یک ملاحظه در مورد قیمت گذاری با اعداد خرد

سعید مسعودی پور | دوشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۱۷ ب.ظ | ۳ نظر

یک مورد واقعی:

سوار تاکسی شدم، صندلی جلو. کرایه مصوب تاکسی رانی با برچسبی روی همه تاکسی ها به طوری که مسافر بتواند ببیند، نصب شده بود: کرایه مسیر 450 تومان. در مسیر یکی از مسافرها پیاده شد. پانصد تومانی به راننده داد و بدون این که راننده بخواهد تلاشی برای برگرداند بابقی پول بکند، راه افتاد. زیر چشمی راننده را برانداز کردم. محاسن و انگشتر و ان یکادی که به آیه وسطش نصب کرده بود و سایر مختلفات، باعث شد  تصمیمم را قطعی کنم. گفتم: "بخشید! کرایه این مسیر چقدر هست؟" راننده کمی گیج و آهسته گفت: "خب پانصد تومن!" در حالی که با سرم داشتم نرخ نامه را نشان می دادم گفتم: "پانصد تومن یا چهارصد و پنجاه تومن؟" گفت: "چهار و صد و پنجاه." گفتم: "پس چرا این خانمی که پیاده شد، پنجاه تومنش را پس ندادید؟" با جدیت گفت: "خب پنجاه تومنی نداشتم." از روی داشبوردش یکی دو تا پنجاه تومنی گذاشتم جلوش گفتم: "پس اینا چیه؟ تازه اشم اگه نداشته باشید باید به مسافر بگید که حلال بشه." بدون این که فکر کند کار اشتباهی انجام داده و از موضع بالا گفت: "این همه از صبح تا شب زحمت می کشیم، عرق می ریزیم حلال در نمیاریم. از ده تا مسافر یک نفر هم نمی گه پنجاه تومن من رو بده، حالا شما داری می گی پنجاه تومنم را بده" با این که عصبانی شده بودم آرام گفتم: "ببین بزرگوار! شما این پول را می خواهید ببرید سر سفره زن و بچه تون. شما هم که الحمدلله مذهبی هستید. این مراقبت باید از سمت شما باشه که کرایه را نرخ مصوب بگیرید. می تونید برید کمیته امداد پول درشت بدید، پول خرد بگیرید. این وظیفه شما است که حواستون باشه پول حلال در بیارید." با همان جدیت قبلی که کمی لجبازی هم به آن اضافه شد بود، گفت: "هیچم وظیفه من نیست! کمیته امداد پول خرد نمی ده. این همه دزدی کردند، سه هزار میلیارد بردند حالا..." پریدم وسط حرفش: "اما اینا دلیل نمی شه شما بی دقت باشید در مورد پولی که در میارید." این قضیه گذشت. چند هفته بعد دوباره دیدم توی ایستگاه خط نوبت همین بنده خداست. این بار عقب ماشین سوار شدم. ظاهرا هیچ اثری از صحبت های صورت گرفته ایجاد نشده بود، هم چنان کرایه ها 500 تومانی گرفته می شد.

  • سعید مسعودی پور

مصرف محصولات به مثابه ابزاری برای تحقق آمال و آرزو

سعید مسعودی پور | پنجشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۳، ۰۸:۰۸ ب.ظ | ۳ نظر

نوشتار حاضر بدون آن که بخواهد هیچ گزاره دینی را در تحلیل خود وارد کند، تنها در صدد تبیین فرآیند توسعه و گسترش تبلیغات تجاری که مبتنی بر توسعه چرایی مصرف صورت گرفته، در حد فهم نگارنده است. همه انسان ها به واسطه بعد مادی و فیزیکی خود، نیازمندی های مادی و دنیوی دارند که حفظ حیات آنها در گرو پاسخ به آنهاست. غالباً این نیازها که به عنوان نیازهای اولیه، نیازهای اساسی یا نیازهای فیزیولوژیک شناخته می شوند، در اولویت پاسخ قرار دارند. انسان به واسطه عقل محاسبه گر خود تلاش می کند تا درآمدهای خود را به گونه ای تخصیص دهد که بتواند در وهله نخست پاسخگوی این نیازها باشد. با این تبیین ساده و روشن، مصرف عبارت خواهد بود از بهره مندی انسان از محصولی که بتواند پاسخ نیازش را بدهد. در مرحله نخست تحلیل جامعه شناسی مصرف، کارکرد بهره مندی و استفاده از محصولات در رفع نیازهای مادی محدودو منحصر بود. اما در مرحله بعدی، مصرف تنها منحصر در بعد اقتصادی و مادی نشد. به عبارت دقیق تر مصرف محصول تنها به برآورده کردن سطح اولیه و نیازهای مادی محدود نمی شد و سطوح بالاتر نیازها مانند احساس عزت، شخصیت و هویت را برای افراد به همراه می آورد.

مصرف در دوران جدید، روندی است که در آن خریدار کالا، از طریق به نمایش گذاشتن کالاهای خریداری شده، فعالانه در تلاش برای خلق و حفظ هویت خویش است. (بوردیو، 1381، 42)

این تبیین جامعه شناسی از مصرف، به نظر وجه غالب در بسیاری از کشورها برای فروش محصولات شده است. به گونه ای که سعی می کنند علاوه بر منفعت مادی محصول، احساس هویت و شخصیت را برای کسانی که از این محصولات استفاده می کنند را به تصویر بکشد. مثلا این که سینک ظرف شویی یا شیر آب آشپزخانه چه برند یا محصولی باشد ارزش اجتماعی متفاوت ایجاد خواهد کرد. تیزر زیر نشان می دهد که محصولات تبلیغ شده را افراد مشهور (ورزشکار تنیس)، افراد پولدار (ماشین لوکس) و کسانی که زندگی آرام و لذت بخشی دارند (فضای داخل منزل) استفاده می کنند. لذا به مخاطب این گونه القا می شود که برای رسیدن به این موارد بایستی او نیز این محصول را مصرف کند.

  • سعید مسعودی پور

شورش علیه علم سکولار

سعید مسعودی پور | يكشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۳، ۰۶:۲۰ ب.ظ | ۱ نظر

آنچه که نظام متعارف غرب به نام علم در حوزه انسان و اجتماع به خورد مصرف کنندگان بازمانده و عقب افتاده در حوزه علوم انسانی می دهد، ماحصل چهار صد سال تلاش جامعه دانشگاهی آنهاست. اگر چه بعضاً تلاش آنها به منظور ارائه تئوری قابل تسری بوده، اما ادعای جهان شمول بودن تئوری، بیشتر شبیه به طنز است تا گزاره قابل قبول در جامعه دانشگاهی. به همین جهت ابزارهای پژوهشی ارائه شده توسط آنها در حوزه علوم اجتماعی، سنجه هایی را برای اندازه گیری اعتبار بیرونی تئوری، ارائه کرده اند که قابلیت اتکا به تئوری در سایر موقعیت های انسانی و اجتماعی را مشخص می کند. نکته جالب اینجاست که غالباً هیچ سخنی از مبنای ایدئولوژیک مختار در تئوری های غربی نمی شود، در حالی که خود متکی بر تعریفی از جهان و انسان هستند. بدون شک نمی توان سخن از انسان و امور اجتماعی آن به میان آورد، اما از جهان بینی، انسان شناسی و غایت شناسی حرف نزد و تکلیف خود را با این موضوعات به روشنی بیان ننمود.

هیچ تئوری پردازی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی، نمی تواند بدون پاسخ به این دست از سوالات تئوری خود را ارائه کند، حتی اگر تئوری ادعای جهان شمول بودن کند. به عبارت دیگر هر تئوری مبتنی بر مبانی و مبادی خاصی است، هر چند به صراحت گفته نشود و یا ادعای جهان شمول بودن این مبانی شود و به این وسیله خود را از این پرسش اساسی برهاند. به نظر می رسد سکوت علوم انسانی متعارف در عدم تبیین شفاف و روشن مبادی و مبانی تئوری های خود در حوزه های مختلف علوم انسانی، به منظور پیشگیری و ممانعت از مطرود واقع شدن آنها توسط مصرف کنندگان است. چرا که اگر تئوری پرداز مادی گرای و منفعت پرست بخواهد بی پرده مولفه های تئوری خود را بیان کند، مورد نفرت و طرد جوامعی می شود که مبنای یکسانی از نظر جهان بینی ندارند. لذا در برخی از حوزه های علوم انسانی(از جمله مدیریت بازاریابی) در بسته بندی تئوری برای ارائه به دنیا، مبانی و مبادی جهان شناختی فاکتور گرفته شده و به رویه و سطح کاربردی تئوری اکتفا می کنند.

  • سعید مسعودی پور