بازرگانی اسلامی

آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى مى‏ بخشد؟ به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید این براى شما بهتر است اگر بدانید. - سوره صف10و11

بازرگانی اسلامی

آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى مى‏ بخشد؟ به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید این براى شما بهتر است اگر بدانید. - سوره صف10و11

طمع: آتش شعله ور شده خاموش (1)

سعید مسعودی پور | سه شنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۲، ۰۹:۴۸ ب.ظ | ۰ نظر

در این نوشتار تلاش خواهد شد تا یکی از اصول اساسی در حوزه نظام سازی اقتصادی و تجاری که متاسفانه مورد بی توجهی واقع شده است، مطرح شود. روشن است که مصادیق زیادی می توان از نقض این قاعده در کشور دید که به تعدادی از آنها در مطالب بعدی اشاره خواهد شد. در این مطلب تنها تاکید بر توضیح این اصل مهم است که متاسفانه مورد بی توجهی قرار گرفته است.

یک خطر جدی در طرح ریزی برنامه های اجتماعی بر مبنای نظام ارزشی اسلامی، عدم توجه به علت لزوم بایدها یا نفی نبایدها در اجتماع است. موضوعی که اگر به آن توجه نشد منجر به شکلی از رفتار خواهد شد که اگر چه به ظاهر ناقض بایدها یا مجری نبایدها نیست، اما روح عمل همان اثر مورد اشاره را حفظ کرده است. برخی از حیله هایی که در موضوع ربا مطرح می شود را می توان مصداق این موضوع دانست؛ حیله هایی که اگر چه به ظاهر ناقض حکم حرمت ربا نیست، اما روح آن تفاوت چندانی با آن ندارد.[1] روشن است که اتکا به این رویکرد انحرافی در نظام سازی اجتماعی، آسیب های بسیار بیشتری نسبت به عدم پای بندی بودن به دستورات دینی در نظام سازی ایجاد خواهد کرد. چرا که حداقل ناکارآمدی رویکرد انحرافی فوق، به اسم ایدئولوژی ماست مالی شده ی مورد استفاده، تمام نخواهد شد و کارآمدی دین زیر سوال نخواهد رفت. دستورات دینی زمانی کارآمد خواهند بود که درست و سیستماتیک اجرا شوند، نه با قشری گری و حفظ تنها ظاهری از احکام.

نکته دوم این که عدم توجه به جهان بینی اسلامی یکی از معضلات جدی کسب و کار کشور است. جهان بینی یعنی نوع نگاه انسان به خودش، انسان های دیگر، جهان پیرامونش و ... . جهان بینی است که بایدها و نبایدها از دل آن زاده می شوند و نظام ایدئولوژیک را شکل می دهند. «انسان فطرتا طالب کمال انسانی خویش است و می­خواهد به وسیله انجام دادن کارهایی به کمال حقیقی خویش برسد. اما برای اینکه بداند چه کارهایی او را به هدف مطلوبش نزدیک می­کند باید نخست کمال نهایی خودش را بشناسد و شناخت آن در گرو آگاهی از حقیقت وجود خودش و آغاز و انجام آن است. سپس باید رابطه مثبت یا منفی میان اعمال مختلف و مراتب گوناگون کمالش را تشخیص دهد تا بتواند راه صحیحی را برای تکامل انسانی خویش بیابد و تا این شناخت­های نظری (اصول جهان بینی) را بدست نیاورد نمی­تواند نظام رفتاری (ایدئولوژی) صحیحی را بپذیرد.» (مصباح یزدی، پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، 1385، ص30) اصلی که در ادامه مطرح خواهد شد، زائیده جهان بینی اسلامی است که دلالت های قرآنی آن نیز ذکر خواهد شد. لذا اگر چه این اصل به قطع و یقین در نظام ارزشی متعارف (نظام سرمایه داری) هیچ شانیت و جایگاهی ندارد، اما برای مایی که به گونه ای دیگر فکر می کنیم، عقیده داریم و رفتار می کنیم، نمی توانیم بدون توجه به این اصل در حوزه اجتماعی عمل کنیم.

در حوزه نظام سازی، نباید به گونه ای رفتار کرد تا طمع و فزونی خوانی و زیاده طلبی در جامعه شعله ور شود. این یک اصل بسیار مهمی است که عدم توجه به آن آثار سوئی در ابعاد مختلف اجتماعی بر جای خواهد گذاشت. نبایستی به گونه ای در حوزه تبلیغات تجاری، ساختار دهی به سازمان ها، شرح وظایف و موضوعات دیگر عمل نمود که آحاد جامعه فزونی خواه شوند. خطر سوء برداشت از این جملات فوق العاده زیاد است: باید توجه کرد که این امر به معنی عزلت نشینی ، عدم تلاش برای پیشرفت، عدم کار و تلاش و تولید بیشتر یا زندگی زاهد پیشانه[2] پیش گرفتن و در فقر[3] و بدبختی زندگی کردن نیست. روایات بسیاری سفارش به کار و تلاش و تامین نیازهای مادی شده است تا جایی که فردی که می خواست تجارت و کسب و کار را به علت این که نیازی به درآمدش نداشت و به اندازه کافی غنی بود ترک کرده بود، ترک کند، مورد نکوهش معصوم قرار می گیرد که إِنْ فَعَلْتَ قَلَّ عَقْلُکَ (وسائل‏الشیعة، ج17، ص14) اگر چنین کاری کنی عقلت کم می شود.

انسان موجودی است که هم بعد مادی دارد و هم روحی. بقای حیات او در حفظ حیات مادی اش است. حب نفس و حب مال در وجود انسان قرار داده شده است: زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ (آل‏عمران : 14)[4] به نظر می رسد کلمه الناس (که با ال آمده نیز آمده) دلالت بر عموم انسان ها دارد. یعنی عامه انسان این ویژگی را دارد. این طبیعت انسان است که به مال و زندگی دنیا وابسته باشد و برای تامین نیازهایش تلاش کند؛ چرا که اگر این گونه نباشد حیات مادی اش به خطر می افتد و نابود می شود. اما زمانی که این حب و دوستی در حیطه افسار عقل و چهارچوب های دینی قرار نگیرد، خودش مذموم قرآن و روایات قرار گرفته است:

  • زُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا ...(البقرة : 212)[5]  

به نظر می رسد یکی از حوزه های مهم بساط امتحان انسان این است که آیا رفتارش برای تامین نیازهایش را به دست باید و نبایدهای دین می سپارد یا در اختیار نفسش؟ که اگر به دست نقل و عقل (لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِل ما کُنَّا فی‏ أَصْحابِ السَّعیرِ (ملک 10) ندهد، این زینت یافتن خطرناک می شود و ممکن است حدش به اندازه شود که دیگر امیدی به هدایت انسان نباشد و آن جایی است که زندگی دنیا انسان را فریب دهد و به خود مشغول سازد. اصل سرگرم شدن به دنیا عاملی است در جهت خروج انسان از مسیر امکان هدایت او و این خطری بسیار جدی است:

  • وَ ذَرِ الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا ...(الأنعام : 70)[6] 

این مباحث که امکان بسط و توضیح بیشتری از آن با مطالعه دقیق تر آیات و روایات وجود دارد، به همین میزان بسنده می شود و خلاصه و نتیجه این که نبایستی در طراحی نظامات اجتماعی در حوزه های مختلف یا رفتارهایی که اثرات اجتماعی دارند به گونه ای عمل نمود که عنصر دنیاخواهی به معنای مذمومش در انسان شعله ور شود. یکی از اشکال این دنیا خواهی مذموم، شعله ور ساختن طمع و زیاده خواهی انسان است. یکی دیگر از وظایف مرزوقین را می توان عدم ایجاد محبت و علاقه به مالی که در دست مردم وجود دارد ذکر کرد: وَ لَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلىَ‏ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنهُْمْ زَهْرَةَ الحَْیَوةِ الدُّنْیَا لِنَفْتِنهَُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیرٌْ وَ أَبْقَى‏ (طه131)[7] در یادداشت های بعدی موردهایی از نقض و بی توجهی به این اصل اساسی اشاره خواهد شد.



[1]  البته نگارنده به طور کلی حیل ربا را نفی نمی کند. برخی از حیل ربا توسط علما دارای اشکال معرفی شده اند. قدر مسلم این است که هر حیله ای در موضوع ربا مشروع نیست.

[2] زهد پیشه کردن در زندگی نسخه مطلوبی نیست که بتوان به عموم جامعه تجویز کرد و یا حتی انتظار چنین زندگی داشت

[3] منظور فقر اختیاری است

[4] دوستىِ خواستنیها [ى گوناگون‏] از: زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسب‏هاى نشاندار و دامها و کشتزار [ها] براى مردم آراسته شده، [لیکن‏] این جمله، مایه تمتّع زندگى دنیاست، و [حال آنکه‏] فرجام نیکو نزد خداست

[5] زندگى دنیا در چشم کافران آراسته شده است، و مؤمنان را ریشخند مى‏کنند

[6] و کسانى را که دین خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنیا آنان را فریفته است، رها کن

[7] و زنهار به سوى آنچه اصنافى از ایشان را از آن برخوردار کردیم [و فقط] زیور زندگى دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم، دیدگان خود مدوز، و [بدان که‏] روزىِ پروردگار تو بهتر و پایدارتر است.

  • ۹۲/۱۰/۱۷
  • سعید مسعودی پور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">